شهید اردشیر رفیعی شهرکی

در مکتب انسان ساز اسلام فرزندانی پاک و بندگانی صالح رشد میکنند تا با الهام از دستورات خداوند و اعتقاد راستین به توحید سراسر عمر پر برکتشان را در خدمت به انسانیت صرف کنند و منطق سرخشان چراغ راه انسانها و راه نجات گمراهان گردد . این چنین انسانهایی هستند که همیشه اسلام را یاری کرده و از مکتب رسولان الهی حراست می کنند و پشتوانه دین الهی اند.

شهید اردشیر رفیعی نیز یکی از این انسانهای وارسته و پاک باخته بود او در سومین روز اولین ماه پاییز سال 1342 در خانواده ای ساده ،  صمیمی ، اهل دین و دوستدار اهل بیت بدنیا آمد

در هفت سالگی قدم در راه مدرسه گذاشت و با هوش و استعداد ذاتی خود که همواره مورد تحسین و تشویق مربیان بود ، کلاسها را یکی پس از دیگری با موفقیت سپری کرد . پدر بزرگوارش با تلاش بی وقفه و زحمت فراوان سعی در تربیت صحیح فرزندان داشت و در این راه سختیهای و رنجها را به جان می خرید. اردشیر پس از پایان دوره ابتدایی برای ادامه تحصیل وارد مقطع راهنمایی شد و در کنار تحصیل در این مقطع به علت شرایط خانواده به کار و تلاش نیز با جدیت ادامه می داد . او فردی با وقار و کم حرف بود ، مناعت طبع والایی داشت و در برابر مشکلات از خود شکیبایی نشان می داد و دیگران را نیز به صبر در برابر ناملایمات تشویق و ترغیب می نمود .  به خاطر تواضع ، فروتنی و بزرگ منشی او همه دوستان و خویشاوندان و حتی تمام کسانی که او را می شناختند به او علاقمند بودند .

پس از پایان دوره راهنمایی این شهید بزرگوار برای کمک به تأمین هزینه خود و خانواده از ادامه تحصیل دست کشید و به کار روی آورد. شهید رفیعی بسیار عاشق جهاد و شهادت در راه ارزشهای دینی بود ، هرزمان پیکر پاک شهیدی را برای تشییع به شهر می آوردند او بسیار متأثر می شد و با گریه  و زاری از خداوند می خواست توفیق شهادت را نصیب او نیز کند.

سرانجام وی پس از طی چند دوره آموزشی برای دفاع از مناطق مرزی غرب کشور راهی کردستان شد و در آنجا به دفاع از مرز و بوم ، شرف و تمامیت ارضی کشور پرداخت . در نهایت این جوان وارسته و اهل تقوی در اولین روزهای شهریور ماه در منطقه عملیاتی سومار قبل از اجرای عملیات عاشورا مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفته و پس از انتقال به تهران تحت مراقبت و مداوا قرار میگیرد . اما مگر مرغ تیز پرواز روح بزرگ مردان را می توان در قفس تنگ تن زندانی کرد . آری روح بلند و آزاده این شهید بزرگوار در هشتم شهریور ماه 1363 به دیار یار پرکشید.  عملیات عاشورا در مهر ماه 1363 با شرکت 12 گردان پیاده ، 2 گردان زرهی و 5 گردان توپخانه به اجرا در آمد و باعث آزادی بخشی از مناطق اشغال شده به دست ارتش بعث گردید.

یادش گرامی باد.

بســـــــــم الله الرحمن الرحیــــــــــــم

وصیت نامه ی برادر سربازشهید اردشیررفیعی شهرکی

با درود و سلام بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و سلام بر شهدای گلگون کفنان انقلاب و جنگ تحمیلی ، و سلام بر پدر و مادر عزیزم .

بار خدایا تو را سپاس می گویم که عمری به من دادی و مرا تا این زمان نگه داشتی تا بتوانم سرباز سرافراز امام و انقلاب و اسلام عزیزم باشم و دین خدا و رسول را یاری نمایم و به ندای «هَل مِن ناصر ینصرنی » حسین زمان لبیک گویم و این خون ناقابل خود را نثار راهش کنم .

و اما ای پدر و مادر می دانم که زحمت زیادی برایم کشیده اید تا مرا بزرگ کردید امیدوارم که مرا ببخشید و از بدی ها که به شما کردم و باعث رنج و ناراحتی شماها شدم ، مرا ببخشید و حلالم کنید  . و از شما خانواده خواهش می کنم که اگر لیاقت شهادت نصیب این بندی حقیر شد، از شما می خواهم که برایم گریه و زاری نکنید چون که شهادت در راه خدا گریه ندارد .

و اما شما خواهرم از تو می خواهم که حجابت را که سنگر است ، حفظ کنی و مرا حلال کنی و از برادرانم نیز می خواهم که مرا ببخشند و برایم طلب مغفرت کنند .

از شما برادران و خواهران می خواهم که از پدر و مادر خوب مواظبت کنید و آن ها را ناراحت نکنید و به پدر هم بگوئید که من دیگر پیش شما نیستم و پیش علی اکبر حسین هستم .

والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته

سرباز اسلام اردشیر رفیعی