city

شهید بهزاد شاهرخ شهرکی

نام پدر: اکبر
تاریخ تولد: 1347/6/30
محل تولد: چهارمحال بختياري-شهرکیان
تاریخ شهادت: 1368/10/4
محل شهادت: شمال غرب سردشت
تحصیلات:
زندگینامه
گروهبان یکم شهید بهزاد شاهرخ در آخرین روز شهریور ماه سال 1347 در خانواده ای دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت زاده شد . در سن 6 سالگی وارد دبستان شد و این دوره را با موفقیت به پایان رسانید . همزمان با تحصیل همواره در اوقات فراغت در مزرعه کار می کرد و از تلاش غفلت نمی نمود .بعد از پایان دوره ی راهنمایی بنا بر علاقه ای که به انجام کارهای فنی داشت به شغل صافکاری اتومبیل روی آورد و در این شغل به مهارت بالا دست یافت . به طوری که در شرکت ایران خودرو مشغول به کار شد . بهزاد از همان دوران نوجوانی با استبداد و زورگویی مخالف بود و از جور و ستم دستگاه حکومت پهلوی بسیار متنفر بود . او به علت ورزیدگی جسمی و توان و قدرت بالای بدنی همواره در مدرسه و محله از کوچکترها حمایت می کرد و از آن ها مراقبت می نمود . بهزاد پس از پیروزی انقلاب اسلامی جذب بسیج شده و برای حفظ و حراست از ارزش های انقلاب اکثر اوقات خود مصروف می داشت . با شروع جنگ تحمیلی او به عنوان عضوی کوشا در بسیج دوره های آموزش نظامی 45 روزه را در پادگان امام خمینی (ره) فعلی طی و در سال 1362در حالی که 14 سال بیشترنداشت داوطلبانه عازم جبهه شد. پس از چهار ماه از جبهه مراجعت نمود و به سبب علاقه ی وافر به جهاد و مبارزه و احساس مسئولیت بالا در ارگان مقدس ارتش جمهوری اسلامی ثبت نام نمود .و پس از گذراندن دوره های ابتدایی در مرکز آموزش درجه داری استان اصفهان با درجه ی گروهبان سومی به عضویت رسمی ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد و برای تکمیل دوره های آموزشی به تهران اعزام شد . پس از فراگیری فنون نظامی همراه گروهان یکم از گردان782 تکاور به منطقه ی سردشت اعزام گردید و در چند عملیات مهم از جمله عملیات مشرف به قلعه دیزه عراق شرکت نمودند . شهید بهزاد شاهرخ اهل تقوا و ایمان بود . از همان دوران نوجوانی از قدرت بدنی بالایی برخوردار بود و به ورزش و فعالیت های جسمی علاقه ی فراوان داشت . به مطالعه ی کتب مذهبی و شرکت در فعالیت های مختلف بسیج اشتیاق نشان می داد . شهید شاهرخ خود را غلام امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام می دانست و از اولین اعضای هیئت ابوالفضل (ع) شهرکیان بود که در ساخت حسینیه ی حضرت ابوالفضل نیز تلاش فراوان نموده و زحمات بسیار متحمل گردید . او بسیار در مورد صله ی رحم حساس بود و دیگران را در به جای آوردن این سنت حسنه سفارش و تشویق می نمود . شهید فردی شجاع و پر شهامت و پایبند به نظم و انضباط بود . به نظافت و آراستگی ظاهری و وقار در رفتار توجه ای ویژه داشت . به رزمندگان اسلام عشق می ورزید و امام امت (ره) را از عمق جان دوست داشت . همواره عکسی از ایشان را در جیب لباس خود داشت . ارادتش به اهل بیت مخصوصا به حضرت عباس (ع) وصف ناشدنی بود . شهید در تاریخ 19/7/66 از ناحیه ی سینه و کتف و هر دو پا مجروح گردید و بعد از 40 روز در حالی که بهبودی کامل حاصل نشده بود ، دوباره به جبهه برگشت . در تاریخ 21/1/67 در منطقه ی پنجوین در حین عملیات شناسایی از ناحیه ی سر و دو گوش مجروح شد . شدت موج انفجار به حدی بود که یکی از گوش های وی از شنوایی محروم شد . اما پس از یک ماه دوباره به جبهه بازگشت و در عملیات مرصاد حضوری فعال داشت . به علت تلاش های فراوان ، لیاقت و از خود گذشتگی بالا به عنوان مسئول گروهان یکم از گردان 782 تکاور انتخاب شد و ریاست یکی از پاسگاههای مرزی در ناحیه ی سردشت به وی واگذارگردید .گروهبان یکم بهزاد شاهرخ سرانجام پس از سال ها مجاهدت در اولین روز های دی ماه سال 1368 در درگیری تن به تن با منافقین کوردل به هنگام کمک به همرزمان مجروحش مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل شد . یادش گرامی باد.
وصیتنامه
وصیت نامه ی گروهبان یکم شهید بهزاد شاهرخ . « عملیات بیت المقدس 5» ( و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون )سوره آل عمران آیه(161) بسم رب الشهداء( اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد عبده و رسوله ) . آنانی را که در راه خداوند شهید شده اند مرده مپندارید بلکه زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند . با درود و سلام به یگانه منجی عالم بشریت حضرت امام زمان (عج) و نائب برحقّش خمینی بت شکن و درود و سلام به روان پاک شهیدان انقلاب اسلامی . شکر خدای را که توفیق یافتم در راه مبارزه ی حق علیه باطل شرکت کنم و آن چه حسین علیه السلام و یارانش و تمام رزمندگان صدر اسلام پروانه وار دور آن می گشتند ، من هم آن را باز یابم یعنی شهادت . شما ای پدر مهربانم و مادر عزیزم و برادران و خواهران ارجمندم در شهادت من گریه نکنید که گریه نشانه ی ضعف است و دشمن همین را می خواهد . مادر عزیزم در شهادت من گریه مکن . هرچند از دست دادن عزیزت برای تو سخت و دشوار است اما صبر و استقامت پیشه کن و شیرت را حلالم ساز و اگر نتوانستم دین فرزندی خود را ادا کنم مرا ببخش . خداوندا تو را به یگانگی ات سوگند ، شهادت در راه اسلام را نصیبم کن ، گناهانم را ببخش و در صف شهیدان قرارم بده . باری قدرتی به من عنایت کن و لطفی فرما تا در آخرین لحظات عمرم نام تو را بر زبان داشته باشم . سپاس خداوند بزرگ را که به من عنایت فرمود جانم را نثار اسلام نمایم . پیروز باد اسلام ، نابود باد دشمنان اسلام و قرآن . به امید پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی کفر . پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم چنان چه از من به دل ناراحتی دیدید حلالم کنید و از تمامی اقوام و خویشان و دوستان و دیگر افراد حلالیت می طلبم و امیدوارم مرا ببخشند . وکسی چنان چه از من طلبی داشت شما از بابت من طلبش را بدهید . در خاتمه ی عرایضم ، تندرستی و سلامتی برای امام عزیز و کلیه ی مسئولین مملکتی و رزمندگان اسلام و نظامیان ارتش جمهوری اسلامی ایران را از خدای بزرگ خواهانم و از همه ی شما التماس دعا دارم و از خداوند بزرگ برای شما صبر و شکیبائی و بردباری را مسئلت دارم . بر مشامم نسیم کربلا می آید بوی خوش مردان خدا می آید مادر بشتاب و حجله را برپا کن "شاپور" بر فراز شانه ها می آید « و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته » بهــــــزاد شاهـــرخ
ختم قرآن و صلوات ..

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله دابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد.

شروع قرآن و صلوات