city

شهید بهمن هاشمی شهرکی

نام پدر: بهرام
تاریخ تولد: 1348/11/5
محل تولد: چهارمحال بختياري-شهرکیان
تاریخ شهادت: 1366/12/23
محل شهادت: عملیات والفجر10
تحصیلات:
زندگینامه
شهید بهمن هاشمی شهرکی تاریخ شهادت : 22/12 /1366 محل شهادت : منطقه عملیاتی شاخ شمیران او به راستی مجاهدی بصیر و عاشقی دلباخته ی جهاد و شهادت بود. در سپیده دم یکی از روزهای سرد بهمن ماه سال 1348 در خانواده ای بی نصیب از تمتعات دنیوی اما متعهد و متدین صدای کودکی طنین انداز شد که نام وی را بهمن گذاشتند. شهید هاشمی از ابتدای نوجوانی با احساسات دینی و مذهبی رشد نموده و با مسجد ، قرآن و عزاداری سید الشهداء ( ع ) آشنا شده و جان به صافی آیات الهی سپرد. بیش از 8 سال نداشت که در کلاسهای قرآن که در مسجد جامع برگزار می شد شرکت می نمود و به فراگیری آداب اسلامی تمایل نشان می داد . دوران تحصیل وی در دوره راهنمایی مقارن با جوشش و خروش مردم علیه نظام ستم شاهی بود و شهید علیرغم سن پایین در تظاهرات و راهپیمایی های علیه رژیم شرکت می کرد. پس از انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج وی از اولین افرادی بود که به این نهاد مقدس پیوست و به فعالیت مشغول شد. پس از شروع جنگ تحمیلی شهید علاقه ای فراوان به پیوستن به صف مجاهدین فی سبیل الله از خود نشان می داد ولی سن و سال کم مانع حضور وی در جبهه می شد. وی انسانی شجاع و رشید بود که چون شیر در میدانهای سهمگین از خود استقامت نشان می داد . همواره سعی می کرد در راه تحقق آرمانهای انقلاب هرچه دارد فدا کند . با مؤمنان گرم و صمیمی و با دشمنان پرخاشگر و ستیزنده بود . بیش از خود به دیگران فکر می کرد و اهل نماز و قرآن بود. نسبت به حفظ بیت المال حساسیت و دقت ویژه ای داشت و به پدر و مادرش احترام فروان می گذاشت . او عاشق ائمه اطهار بود و همواره نام معصومین را بر زبان داشت. سرانجام در سال 1362 پس از طی یک دوره آموزشی شهید بهمن هاشمی از طریق سازمان هلال احمر به مناطق جنگی جنوب اعزام شد. و حدود 6 ماه از این طریق در جبهه خدمت نمود و به جهت ابتکارات و شجاعتهایی که از خود نشان داد به عنوان امدادگر نمونه برگزیده شد. پس از مراجعت اینبار با پیوستن به تیپ قمر منیر بنی هاشم در قالب واحد تخریب دوباره به جنوب اعزام شد. بعد از چند ماه به یگان دریایی انتقال یافته و در عملیات بدر به عنوان سکاندار حضور داشت. پس از این عملیات سردار شهید حاج کمال فاضل از وی می خواهد به گردان یا زهرا ملحق شود. شهید هاشمی به عنوان تیربارچی گردان در عملیات والفجر 8 که یکی از بی نظیرترین عملیاتهای آبی خاکی در عالم نظامی محسوب میشود و در آن 140 گردان پیاده به همراهی 16 گردان توپخانه و گردانهای زرهی شرکت داشتند ، گردان یا زهرا را همراهی کرده و پس از عملیات به واحد اطلاعات و عملیات غواصان دعوت شده و به عنوان غواص اطلاعات و عملیات در عملیات کربلای 4 شرکت نمود. . پس از عملیات کربلای 4 به تیپ قمر منیر بنی هاشم بازگشته و به گردان امام سجاد ( ع ) به فرماندهی سردار رشید اسلام رضا رحمانی ملحق شده و در عملیات کربلای 5 شرکت نمود. در این عملیات به سختی از ناحیه پا و شکم مجروح شده لیکن پس از بهبودی نسبی دوباره عازم جبهه شده و در عملیات و در عملیات های خیبر و رمضان شرکت می نماید. پس از آن به واحد آموزش نظامی سپاه پیوسته و حدود 4 ماه برای آموزش مربی گری به مشهد مقدس اعزام می شود . پس از طی دوره آموزشی در واحد آموزش نظامی تیپ مشغول آموزش گردانها و واحدهای مختلف شد. شهید با اصرار زیاد از فرماندهی اجازه می گیرد که در عملیات شرکت نماید و در عملیات والفجر 10 که در منطقه عملیاتی حلبچه و سلیمانیه با مشارکت 103 گردان پیاده ، 17 گردان توپخانه و 3 گردان زرهی انجام پذیرفت و شهرهای حلبچه ، دوجیله و خورمال ( در مجموع 1200 کیلومتر از خاک دشمن ) به تصرف رزمندگان اسلام در آمد ، به عنوان نیروی ضد کمین وارد عملیات می شود سرانجام در آخرین روزهای اسفند ماه سال 1366 در منطقه عملیاتی شاخ شمیران بر اثر انفجار مین پای راستش قطع میشود اما این مجاهد خستگی ناپذیر با وجود خون ریزی شدید به یاری دیگر مجروحان می شتابد که در ناحیه سینه مورد اصابت ترکش خمپاره قرار می گیرد و در حالی که 19 بهار بیشتر از عمر پر برکتش نگذشته بود به درجه اولیاء الهی نایل می شود. یادش گرامی باد.
وصیتنامه
« بسم رب الشهداء و الصالحین » وصیت نامه ی پاسدار رشید اسلام شهید بهمن هاشمی . « وَ قاتلوا هُم حتّی لا تکونَ فتنه و یکونَ الدینُ کلّهُ للهِ» .(انفال ، 39) خرّم آن روز کزین منزل ویران بروم راحت جان طلبم وزپی جانان بروم با سلام و صلوات خدمت ولی الله اعظم امام زمان ، حضرت مهدی ، قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلّم ، محبوب دل عاشقان ، منجی مستضعفان ، امام زمان (عج) و با سلام و صلوات بر نائب برحق امام زمان ، جان جانان ، خورشید تابان ، پیر جماران ، امید رزمندگان اسلام و امید امام و دوست مردان صدیق و مخلص جمهوری اسلامی و بر مظلومین بالاخص قافله سالار حزب جمهوری اسلامی شهید مظلوم آیت الله بهشتی ، شهید همیشه جاوید و زنده ی تاریخ و با سلام بر رزمندگان ، راهیان قدس و حرم کربلا ، شیران بیشه ی توحید و زاهدان شب این ناجیان کشتی پر تلاطم اسلام و مستضعفین و آنان که مصداق آیه ی شریفه ی « انّ الارض یرثها عبادی الصالحون » می باشند . آنان که پیمان دوستی و یاری دادن دین خدا را به عهده گرفتند . و بر این پیمان تا پای جان سخت ایستادند و با اهدای سلام بر مردان پاک و پرفتوح و عروج کنندگان راه شهیدان زنده و همیشه جاوید تاریخ وصیت نامه ی خود را با سخنی از مولای متقیان علی ابن ابیطالب آغاز می کنم .« من هزار بارضربه شمشیر را بر مرگ در بستر ترجیح می دهم». بار الهی تو شاهد باش که من با آگاهی کامل به جبهه آمده ام و برای ملحدین و منافقان کوردل می نویسم که من راه خود را کورکورانه انتخاب نکردم . بلکه همین راه راه ِ حسین و یاران حسین می باشد و امیدوارم که خدا این هجرت مرا قبول نماید و آمده ام که راه سرخ شهادت را ادامه دهم و پیرو امام باشم . آن اسطوره ی ایمان و شجاعت و نائب امام زمان محبت خدا در زمین است . خدمت امت شهید پرور و حزب الله عرض می کنم که پیرو امام و فرامین امام باشید . که همگی مدیون او هستیم و هرچه داریم از او داریم چرا که او بود که در تاریکی و ظلمت قیام کرد و ما را به راه راست هدایت نمود و از لجنزار و تباهی و فساد به سوی میدان شجاعت، ایثار ، شهادت و شرف و مردانگی سوق داد . مبادابه منافقین و به مردم از خدا بیخبر که همچون زالو خون مردم را می مکند میدان دهید . و به حرفهای پوچ و بی معنایشان گوش کنید . چرا که اینان کسانی هستند که در جنگ صفین نسبت به علی ( ع ) خیانت کردند ، اینان کسانی هستند که بهشتی مظلوم و هفتاد و دو تن از یاران مظلوم و با وفایش امام را شهید کردند. اینان خون شهیدان مارا پایمال کردند و به آرمانهای شهدای ما پشت پازدند. از امت شهید پرور تقاضا دارم که اتحاد خود را حفظ کنند و حافظ انقلاب اسلامی باشند و مبادا از رفتن فرزندان خود به جبهه جلوگیری کنید که دزفول دیگر جوان ندارد. مبادا بگویید که پسرم جوان است که از قاسم ابن الحسن ( ع ) و علی اکبرحسن ( ع ) رشید تر نیستند. و در پایان به پدر و مادر عزیز و از جان و دل عزیزترم بگویید که تمام هستی من مدیون شما است. خدایا تو شاهد باش که اینها چه سختی های کشیده اند و چه رنجهایی برده اند تا مرا پرورش دادند تا در پیری عصای دستشان و درکوری نورچشمشان و در افتادگی قوت قلبشان باشم ، ولی میدانند که اسلام الان به من احتیاج دارد خدایا خودت صبر واجر جزیل به آنها عنایت کن و میگویم که خوشحال باشید که چنین فرزندی تربیت کردید که توانست به ندای « هل من ناصر » حسینی لبیک بگوید و پیرو راه شهیدان باشد و از خواهران و برادران گرامی نیز حلالیت می طلبم . اگر از بنده بدی دیدید انشاء الله مرا حلال کنند . و از شوهر خواهر گرامی ام تشکر میکنم که دراین مدت کوتاه مثل برادر برایم بود و به او سفارش می کنم بعد از من به مادر سر بزن و به خواهرم دلداری بده . خواهر جان حلالم کن و مرا ببخش. در آخر از برادران بسیج می خواهم که نگذارند کسانی که به انقلاب ایمان ندارند در تشییع جنازه من شرکت کنند از برادران و خواهرانی که که در تشییع جنازه من شرکت کرده اند کمال تشکر را دارم. خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. 17/11/66
ختم قرآن و صلوات ..

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله دابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد.

شروع قرآن و صلوات