city

شهید حفیظ الله رفیعی شهرکی

نام پدر: نبی الله
تاریخ تولد: 1341/5/6
محل تولد: چهارمحال بختياري-شهرکیان
تاریخ شهادت: 1365/2/5
محل شهادت: عملیات والفجر8
تحصیلات:
زندگینامه

شهادت میدهم که خدا یگانه است و همتایی ندارد و شهادت می دهم که حضرت مهدی ( عج ) ظهور خواهد کرد و شهادت میدهم که امام خمینی ( ره ) نایب برحق مهدی موعود است . ای برادران و خواهران حزب اللهی تا میتوانید با هر ظالمی مبارزه نمایید که حرف انبیاء هم همین بود و میدانهای جنگ را خالی نگذارید و خدای ناکرده قلب امام عزیزمان را میازارید .

( از کلمات شهید رفیعی )

وی در مهرماه 1341 به دنیا آمد . خانواده زحمتکش و مذهبی اش او را با آیین اسلام و رهنمودهای قرآن تربیت نموده و جهت فراگیری علم راهی مدرسه نمودند. برخورد محبت آمیز و متواضعانه او با همه دوستان و همکلاسی ها بخصوص با معلمین باعث شده بود که تمام اطرافیان ، معلمین و همکلاسی ها او را دوست داشته باشند و همه شیفته اخلاق او گردند . از همان کودکی روحی کنجکاو داشت و به مسجد و نماز علاقه نشان می داد . با اوج گیری انقلاب ، پرشور و خستگی ناپذیر وارد فعالیتهای انقلابی شد و همزمان با تحصیل دل به موج انقلاب سپرده از نوشتن شعار بر روی در و دیوار گرفته تا پخش اعلامیه های حضرت امام و شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات ، شبانه روز خود را وقف انقلاب و ارزشهای آن کرد. پس از انقلاب شکوهمند اسلامی به طور جدی به صحنه درس و مدرسه برگشت و در پی دستور امام راحل در خصوص تشکیل انجمنهای اسلامی در مدارس از مؤسسین این انجمن در محل تحصیل به شمار رفته و مسئولیت این انجمن را بر عهده می گیرد . رفیعی همزمان با شروع جنگ تحمیلی فعالیت خود را به جنگ معطوف میدارد و در دوره های مختلف آموزش های نظامی شرکت نموده و به عنوان عضو فعال بسیج در فعالیتهای مختلف بسیج همواره حضور داشت .  

وی برای اولین بار در سال 1359 به جبهه اعزام شده و در عملیات شکست حصر آبادان شرکت نمود و پس آن در عملیاتهای فتح المبین ، رمضان ، محرم و والفجر حضور داشت. شهید حفیظ اله رفیعی فردی خودساخته ، صبور و با استقامت بود او مرد مبارزه و جهاد بود حماسه های او را در شلمچه همگان شاهد بودند و در خط مقدم همه او را می شناختند او که عشق به جبهه و جنگ با وجودش عجین شده بود اکثر وقت خود را معطوف به جبهه می کرد ، روح پرشور و توانایی بالا از او عنصری پر جنب و جوش ساخته بود که در هر مسئولیتی که می پذیرفت لیاقت و توانمندی خود را به اثبات می رساند. اهل تقوا و نماز بود و به همه به دیده احترام و تکریم می نگریست . به امام و رزمندگان اسلام عشق می ورزید ، وقار و استواری وی در رفتار و آراستگی و در عین حال سادگی اش در ظاهر همواره الگوی دیگران بود.  

وی پس از عملیات والفجر مراجعت نموده و در کنکور سراسری شرکت کرد و موفق شد در امتحان ورودی مرکز تربیت معلم شهید رجایی پذیرفته شود . پس از آن دوباره به جبهه برگشت و سه ماه در خط مقدم حضور داشت  . در بهمن ماه 1364برای تحصیل علم سنگر نبرد را رها میکند و باز میگردد لیکن چون دور بودن از دانشگاه خودسازی با روح والایش سازگار نبود دوباره در نوروز سال 1365 به جبهه اعزام میشود و در عملیات والفجر 8 که در تاریخ 20/11/1364 آغاز شد و در آن 140 گردان پیاده با پشتیبانی 16 گردان توپخانه ، تحت فرماندهی سپاه با عبور از اروند و تصرف فاو  دشمن را منهدم ، راه مهم عراق به خلیج فارس را مسدود و در حدود 50 هزار کشته و زخمی به ارتش بعث تحمیل نمودند ، شرکت نمود.

آری روح بلند او دیگر تحمل ماندن در این زخارف دنیایی را نداشت و سرانجام در پنجمین روز اردیبهشت ماه 1365 در منطقه عملیاتی فاو بر اثر اصابت ترکش خمپاره به جهان باقی پرکشید و جسم این شهید بزرگوار همزمان با سالگرد شهادت الگوی او استاد شهید مرتضی مطهری به خاک سپرده شد.

یادش گرامی باد.

وصیتنامه

وصیت نامه شهید ( حفیظ اله رفیعی شهرکی )

بسم الله الرحمن الرحیم

« و من یقاتل فی سبیل الله فیصل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما » قرآن کریم (نساء آیه 74)

( و هرکس در راه خدا جهاد کند پس کشته شود یا پیروز گردد به زودی پاداشی عظیم به او عطا خواهیم کرد )

با درود و سلام بر امام امت و امت امام و امت شهید پرور و با درود و سلام بر تمام سنگر نشینان راه  حق و حقیقت . وبا درود سلام  بر تمام معلولین و مجروحینی که در بیمارستانها از شدت درد می نالند و شب تاریک و ظلمانی را به صبح روشن مبدل می سازند وبا درود و سلام بر تمام خدمتگذاران به اسلام و با درود و سلام بر تمام یاران با وفای امام و با درود و سلام بر تمام پدران و مادرانی که بهترین فرزندان خویش را در دامن پر برکت خویش پرورش می دهند و به جبهه ها می فرستند تا از اسلام و مرزهای اسلامی و از قرآن دفاع نمایند .

به نام خداوند یکتا و یگانه وصیتم را از اینجا آغاز می کنم :

به نام او که هستیم از او است . و به نام او که قلبم برای او و به دستور او در گردش است و به نام او که گردش شب و روز و تمام ستارگان به دست اودر گردشند و به نام او که خالق و آفریننده ی همه ی جهان است و به نام او که خورشید درخشان و ماه تابان ب دستور او روشنایی می دهند و به نام او که کاخ ستمگران را درهم می کوبد و به نام او که تمام لغز ش ها  به دستور او راهنمایی می گردند . (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله )

شهادت می دهم که خدا یکی است و همتایی و شریکی ندارد و شهادت می دهم که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرستاده ی خداست و اطاعت از او واجب و هرکس از دستورات او اطاعت نکند کافر است و شهادت می دهم که علی (علیه السلام ) ولی خداست و اطاعت از دستوراتش واجب و راه او حق و پایدار است و  شهادت می دهم که امام خمینی جانشین پیامبر است و با خدای یکتا در ارتباط است و فرمانبرداری از او واجب و هرکس او را تکذیب و به او و راه او بدگویی کند نیز کافر است و جزء دشمنان خدا شمرده می شود و شهادت می دهم که رهبری آگاه و رهبری فداکار داریم و اطاعت از امر او واجب می باشد .

در این جا وصیت می کنم بر امت حزب الله و شهید پرور که جبهه ها را خالی نگذارید و اگر اسلحه ای از دست برادری می افتد اسلحه ی او را مردانه بردارید و روانه ی جبهه ها شوید و امام و راهش را تنها نگذارید زیرا که ما مانند مردمان اهل کوفه نیستیم که اماممان را تنها بگذاریم و ما در اول مردانه با دشمن اقرار کردیم که اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم و مردانه هم خواهیم جنگید که تا کنون ثابت نمودیم و در اینجا با شما هستم ای منافقین کوردل که شما نهایتا از پا در خواهید آمد و با کارهای منافقانی خود افشا خواهید شد و نامتان در بدترین ورق های تاریخ ثبت خواهد شد و در این جا با شما هستم ای افراد بی تفاوت . کمی به خود آیید و بی تفاوت ماندن تا کی و چشم ها را خیره کردن و نگاه حقارت آمیز تا کی و شما کی می خواهید در صف افراد هدف دار و مذهبی و مسلمان بیایید . و با شما هستم ای افراد ولگرد که در کنار خیابان ها و سر چهار راهها می ایستید و حرف های بیهوده می زنید از این کارهای بی بهره ی خویش دست بردارید .

و با شما هستم ای افراد بازاری که بعضی از شما از خون این ملت شهید داده تغذیه نکنید کمی فکر کنید و به خود آیید و با شما هستم ای افراد اداری که بعضی از شما وقتی جایتان در ادارات باز می شود پارتی بازی نکنید و افراد محروم را در نظر بگیرید و حق آن ها را از بین نبرید که دل خانواده های شهدا را آزرده نمایید و با شما هستم ای برادرانی که کادر رسمی ادارات می باشید کمی در کارهایتان دقت کنید و هیچ گاه از یاد خدا غافل مباشید که خدای ناکرده دچار شیطان شوید . و با شما هستم ای برادران فرهنگی چرا بعضی از شماها اینقدر بی تفاوت هستید .

امام خمینی می فرماید معلمی شغل انبیاءست از این شغل مواظبت کنیو و مواظب باشید که خیانت نکنید و در آخر با شما هستم ای افراد خوب الهی که در شهادتم دستهایم را از تابوتم بیرون بگذارید ، تا کوردلان بدانند من با خودم چیزی نمی برم من فقط با اعمال خود وارد قبرستان می شوم و چشم هایم را باز بگذارید تا جلادان تاریخ بدانند من راهم را کورکورانه انتخاب نکرده ام و تابوتم را برای خاک های مزارم بگذارید و کفنم را از بدنم جدا سازید تا مزدوران خودباخته بدانند که بدن عریان من در مقابلشان باز نخواهد ایستاد و زبانم را از دهانم بیرون بیاورید تا امت حزب الله بدانند دیگر توان سخن گفتن ندارم که با آن ها سخن بگویم و بازوان مرا به برادران رزمنده نشان دهید که ببینند من دیگر توان جنگیدن ندارم وگرنه اینجا نبودم و سلول های مرا به افراد منافق نشان دهید که بدانند اگر سلول هایم حرکت می کرد در مقابل آن ها می ایستادم . و ای افرادی که در تشییع جنازه ام شرکت نمودید از شما معذرت می خواهم و فقط می خواهم این را بدانید که هم اکنون مرا در شیاری تنگ و تاریک قرار می دهید و از نزد من می روید . من فقط خودم می مانم و اعمالم . در اینجا نه پدری ، نه مادری ، نه برادری و نه خواهری و نه دوستی و نه آشنایی . من می مانم و خدای خودم و در آخر ای مادر گرامیم از شما معذرت می خواهم که برای به ثمر رساندن من شب ها نمی خوابیدی و روز ها از من مواظبت می کردی و معذرت می خواهم که دیگر بعد از این گونه های شما خیس خواهد بود و معذرت می خواهم از این که شب ها بر کنار گهواره ی من می خسبیدی که مرا بخسبانی تا من اذیت نشوم و معذرت می خواهم از این که وقتی به یاد من  می افتی اشک هایت جاری می شود ومعذرت می خواهم از اینکه غم ما و رنج ما را برای به ثمر رساندن من تحمل نمودی . و پدر جان از شما هم معذرت می خواهم که در بزرگ نمودن من روز در هوای گرم تابستان و در هوای سرد زمستان سختی ها را تحمل نمودی تا برای خوراک و پوشاک من وسایل لازم را آماده سازی و معذرت می خواهم از این که وقتی به من نگاه می کردی تمام رنج ها را فراموش می کردی و ای برادران از شما معذرت می خواهم که وقتی بسترم را در کنار خود خالی می بینید ناراحت می شوید و خاطرات شیرین من در خاطر شما تجسم می گردد و معذرت می خواهم از این که وقتی دوستانم را می بینید غم من بر قلب شما اثر می گذارد و وقتی سخنان من به یاد شما می افتد چهره ی غمگین شما غمگین تر می گردد و معذرت می خواهم از شما برادران عزیزی که یاد من قلب شما را به  لرزش در می آورد و از شما خواهران هم معذرت می خواهم از اینکه وقتی شب تاریک و ظلمانی فرا می رسد تلخی های زمان به یاد شما می افتد و معذرت می خواهم از اینکه وقتی بر سر مزارم می روید و وقتی که عکسم را می بینید اشک بر چشمان غم انگیز شما جاری می گردد و معذرت می خواهم از اینکه پس از من شیرینی های زندگیتان تبدیل به تلخی ها می گردد اما شما باید همانند زینب باشید و از این سختی ها باکی نداشته باشید . می دانم که شهادت من برای شما مشکل است و من برای شما ارزشمند بودم اما فقط این را می دانم که اسلام و قرآن از من عزیزتر هستند و مملکت و مرزهای ما از من با ارزش تر هستند . پس بنابراین راه خدا و راه حسین (علیه السلام ) از من با ارزنده ترند و در آخر تمام کسانی که با من آشنایی دارند و مرا می شناسند اگر می توانند دو رکعت نماز و دو روز روزه برایم بگیرند و کلیه ی کسانی که از من بدی دیده اند ببخشند و کلیه ی برادران و یا اشخاصی که از من پولی  ویا اموالی طلب دارند بدون اینکه خجالت بکشند بروند و از پدرم دریافت نمایند .

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

(وصیت نامه ی شهید برادر حفیظ الله رفیعی شهرکی )

ختم قرآن و صلوات ..

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله دابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد.

شروع قرآن و صلوات