city

شهید رمضان علیدوستی شهرکی

نام پدر: احمد
تاریخ تولد: 1347/1/1
محل تولد: چهارمحال بختياري-شهرکیان
تاریخ شهادت: 1363/12/25
محل شهادت: عملیات بدر
تحصیلات:
زندگینامه
او را به واقع می بایست شهید اهل دل و دلداده ای حق جو دانست . در رمضان سال 1347 در خانواده ای با تقوا و متعهد فرزندی به دنیا آمد که به برکت آن ماه نام وی را رمضان گذاشتند . شهید رمضان علیدوستی در کنار پدری زحمتکش و در دامان مادری مهربان تربیت شد و بالید. با افروخته شدن آتش انقلاب او که تازه به مدرسه رفته بود در تظاهرات ضد رژیم پهلوی فعالیت می کرد . شهید علیدوستی همواره در دوران تحصیل از شاگردان ممتاز به شمار می آمد و همواره مورد تشویق و تحسین مربیان مدرسه قرار میگرفت. از سن 9 سالگی همراه تحصیل به کار در مزرعه و کمک به پدر می پرداخت . پس از اتمام دوره دبستان برای ادامه تحصیل وارد مدرسه راهنمایی شهید عراقی شد و در این دوره با هوش و استعداد بالا دروس را پشت سر میگذاشت چنانچه در تمام دوران تحصیل ، شاگردی موفق ، و بر حسن اخلاق شهره بود. در حین تحصیل هیچ گاه از شرکت در مراسم مذهبی غفلت نمی نمود و همواره در کسب معارف و تقویت بنیه معنوی و دینی خود تلاش فراوان داشت. شجاعت ، تقوا و انس با قرآن و نماز از خصوصیات بارز این شهید بزرگوار بود ، به نماز اول وقت اهتمام داشت و مقید بود در نماز جمعه شرکت کند و نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات تقید می ورزید. به اهل بیت عصمت و طهارت ارادت ویژه داشت و به امام خمینی و رزمندگان اسلام علاقه وافر داشت. به انجام نوافل رغبت نشان میداد و اهل نماز شب بود . خانواده او بارها صدای راز و نیاز او را هنگام نماز شب می شنیدند و نقل کرده اند که او در سال دو ماه روزه می گرفت. سال دوم هنرستان بود که پس از سه ماه آموزش نظامی به منطقه کردستان اعزام شد و حدود سه ماه در منطقه غرب حضور داشت. پس از مراجعت از جبهه غرب با اینکه در قسمتی از ایام در مدرسه حضور نداشت امتحانات را با نمره عالی پشت سر گذاشت و وارد کلاس سوم شد. اما شهید علیدوستی دیگر دل ماندن و ایستادن نداشت و به نقل اعضای خانواده اش او شهادت خود را در خواب دیده بود و نحوه شهادت و حتی جای اصابت تیر به سرش را هم برای مادر مهربانش تعریف کرده بود. آری او دلتنگ و آرزومند شهادت بود و چون تشنه ای که به دنبال چشمه می گردد پی آن روان بود. او سنگر تحصیل علم را رها کرد تا به دنبال عشق روان گردد . در سال 1363 برای بار دوم خود را آماده رفتن می کند و این بار راهی جبهه جنوب می شود. همسنگران وی در غرب و جنوب نقل می کنند که وی همواره مشغول نماز و خواندن قرآن بود و می گفت این نماز ها را برای پدر و مادرم می خوانم چون آنها برای امرار معاش ما تلاش می کنند و شاید گاهی نتوانند نماز بخوانند . همواره همرزمانش را به مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن تهییج میکرد و خود سنبل مقاومت و مردانگی بود . سرانجام نیز این رزمنده دلاور در عملیات بدر که با تک گسترده در 19 الی 26/12/163 در منطقه هورالهویزه و شمال بصره با همیاری 110 گردان پیاده و 5 گردان زرهی و مکانیز انجام و به کشته و زخمی شدن 10 هزار نیروی بعثی منجر شد ، در رویایی مستقیم با دشمن بعثی همانگونه که خود گفته بود در اثر اصابت تیر جان به جان آفرین تسلیم کرد . 17 سال طول کشید تا پیکر این شهید سعید پس از عملیات تفحص در منطقه عملیاتی به زادگاهش باز گردانیده شود. یادش گرامی باد.
وصیتنامه
بســـــــــم الله الرحمن الرحیــــــــــــم وصیت نامه ی برادر شهید رمضان علیدوستی : سخنم را با گفتاری از سالار شهیدان حسین (ع) آغاز می کنم که فرمود : « ان الحیات عقیده و نجات » یعنی زندگی هر مؤمنی خلاصه می شود در دو کلمه ی عقیده و دفاع از عقیده . این سخن را امامی فرمود ه که راه شهادت را ایثار و جانبازی در راه خدای متعال را به خوبی پیموده است پس ما که خود را شیعه ی او می نامیم باید او را ملاک و الگوی خود قرار دهیم تا همچون او رستگار شویم و به سعادت ابدی دست یابیم . او نیز چون ما در زمانی از تاریخ قرار گرفته بود که یزید ویزیدیان کمر همت به نابودی اسلام بسته بودند . بر حسین (ع) و بر هر فرد مسلمان در آن روزگار واجب بود که این ته مانده های زور و تزویر را به جهان معرفی کنند و پرده از روی کارهایشان بردارند و در دنیا بی آبرو و رسوایشان سازند. همان تکلیف امروز بر گردن ما مسلمین است که صدام و صدامیان را که قصد نابودی جمهوری اسلامی و به چنگ آوردن ایران را در سر می پروراندند و قصد داشتند این مملکت را که متعلق به امام عصر (عج) است نابود کنند و دوباره عیش و عشرت و شهوترانی را در این جامعه پیاده کنند ، نابود کنیم . اینک بر جوانان است و واجب است که به سوی جبهه های حق علیه باطل هجوم آورند و سنگرهای مسلمین را پر کنند و متجاوزین بی آبرو را رسوا تر و در صحنه ی گیتی مفتضح تر سازند . و ای پروردگار توانا من کوچکتر از آنم که بتوانم در مقابل وجود پر عظمت تو بایستم و از نعمت هایی که به ما داده ای سپاسگزاری کنم اما تو خود این اجازه را به ما داده ای که ما در عین حقارت و کوچکی از نعمت های تو که همین ظهور انقلاب اسلامی و حضور امام در بین ملت است ، سپاسگزاری کنیم و شکر این همه نعمت به زبان کافی نیست و زبان ما قاصر تر از آن است که بتواند شکر این همه نعمت را بکند . ما باید با عمل خود قدر این انقلاب و و رهبر گرامیش را بدانیم و الا کفران نعمت کرده ایم و در آن دنیا باید سخنگو باشیم . و ای خداوند بزرگ تو را شکر می گوییم و از تو سپاسگزاریم و برای ادای شکر واقعی تا جان در بدن و خون در رگ داریم از انقلاب اسلامی که از طرف تو تضمین شده است و از رهبر آن که سخنگوی مکتب توست ، دفاع می کنیم . اگر جانم را هم بر سر این کار بگذارم غمی ندارم زیرا که رضای تو در آن است . و تو ای مادر عزیز اگر نتوانستم حقت را ادا کنم مرا ببخش و از حق خود درگذر و الا شهادت من مقبول درگاه خداوند واقع نخواهد شد در غم فقدان من هر چه می خواهی گریه کن که گریه برای شهید نزد پروردگار اجر دارد. اما بی تابی مکن و بر خود لطمه مزن که اجر تو نزد پروردگار کم می شود . در آخر از همه ی کسانی که مرا می شناسند حلالیت می طلبم و امیدوارم که اگر از من بدی دیده اند به بزرگواری خودشان ببخشند. پیروز باد اسلام و نابود باد استعمارگران جهان، به امید پیروزی و موفقیت لشگر امام زمان (عج) خدایا – خدایا – تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته برادر شما رمضان علیدوستی
ختم قرآن و صلوات ..

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله دابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد.

شروع قرآن و صلوات