city

شهید مهراب سلیمی شهرکی

نام پدر: لطف الله
تاریخ تولد: 1341/10/7
محل تولد: چهارمحال بختياري-شهرکیان
تاریخ شهادت: 1362/12/7
محل شهادت: عملیات خیبر
تحصیلات:
زندگینامه

مهراب در اولین روزهای دیماه سال 1341 در خانه ای در همسایگی مسجد جامع به دنیا آمد. او تنها فرزند ذکور خانواده بود که پدر و مادرش از همان ابتدای تولد علاقه ای ویژه به وی داشتند  و در تربیت دینی او از هیچ کوششی دریغ نورزیدند.

هوش و استعداد ذاتی او حتی قبل از دوران تحصیل نیز بارز و آشکار بود . از همان دوران کودکی به عنوان تنها فرزند ذکور خانواده از هیچ کمک و مساعدتی در حد توان خود به پدر در کارهای مزرعه دریغ نداشت و دراین راه کوشش فراوان می نمود.

شهید سلیمی از 7 سن کمتر از سالگی به نماز علاقه نشان می داد و در مراسم مذهبی و محافل قرآنی سرشار از شوق و نشاط شرکت می کرد . از دوران نوجوانی همواره قسمتی از وقت خود را در مسجد جامع سپری می نمود و به عنوان مؤذن خوش آهنگ مسجد حضور داشت . شهید در سن 15 سالگی علیرغم سن پایین در دوران پیروزی انقلاب اسلامی یکی از چهره های کارا و پر تحرک در اقدامات ضد رژیم پهلوی بود.

به طوری که منزل آنها به محل مخفی سازی پلاکاردها و پوسترها و عکسهای امام که در راهپیمایی ها از آن استفاده می شد تبدیل شده بود.

پس از گرفتن دیپلم در سال 1361 در نهضت سواد آموزی مشغول به فعالیت شد و در عین حال در پایگاه بسیج و سپاه پاسداران نیز فعالیت گسترده و تلاشی خستگی ناپذیر داشت .

شهید مهراب سلیمی بسیار به بسیجیان عشق می ورزید و خود نیز در دل بسیجیان جای داشتند چنانچه بعد از شهادت وی تمام بسیجیان حجت را برخود برای شرکت در جبهه ها و جانفشانی تمام شده می دیدند.

وی بسیار خوشرو و خوش برخورد بود و هیچگاه ناراحتی و عصبانیت در چهره او هویدا نمی شد خالصانه و بی هیچ شائبه با دلاوریهایش به جبهه و رزمندگان شور و شهامت می بخشید .

او احترام ویژه ای برای پدر و مادرش قائل بود و هرگز بی اجازه آنها کاری انجام نمی داد چنانچه در وصیت نامه خود نیز به احترام و یاری انها تأکید می نماید.

در برابر مشکلات بردبار و عرصه را خالی نمی نمود . اخلاص فوق العاده ای داشت و خالصانه و بی ادعا کار می کرد. او به مداحی اهل بیت عشق می ورزید و در مراسم عزاداری به مداحی و به ذکر یاد و نام اهل بیت شوق و اشتیاق زیادی نشان می داد و همواره صدای زیبا و دلنشینش از مسجد به گوش می رسید.

در ایام حضور در جبهه هرجا و در هر سنگری که مراسم دعایی برگزار بود دنبال شهید سلیمی می فرستادند تا با صدای زیبا و لحن دلنشین او بهره ببرند. او ذاکر دلباخته حسین ( ع ) بود و به مادر سادات حضرت فاطمه زهراء ( س ) علاقه ای خاص و ویژه داشت . به نماز اول وقت اهتمام می ورزید و دیگران را نیز به آن سفارش می کرد.

در سال 1362 شهید پس از شرکت کنکور سراسری عازم جبهه ها شده و چند ماه در جبهه ها حضور داشت .او تمام هستی و آرمانش را در طبق اخلاص قرار داده بود و به جبهه ها آورده بود .

پس از مراجعت از جبهه معلوم می شود که ایشان در دانشگاه کرمان در رشته مهندسی عمران قبول شدند بنابراین شهید به کرمان مراجعه و پرونده تحصیلی خود را در دانشگاه کرمان تکمیل می کنند و دوباره به همراه گروهان یا زهرا از تیپ قمر منیر بنی هاشم به جبهه ها اعزام شدند. به نقل از همرزمان شهید کمتر کسی در منطقه عملیاتی به دلسوزی و مسئولیت پذیری شهید وجود داشت علیرغم ممانعت بسیار شهید مصرانه از فرماندهان در خواست می کند که در عملیات خیبر شرکت نماید . سرانجام موافقت حاصل شده و شهید مهراب سلیمی در اواخر سال 1362 در عملیات دشوار و تعیین کننده خیبر که در هورالهویزه با مشارکت 246 گردان پیاده ، 37 گردان زرهی و پشتیبانی 7 گردان  توپخانه انجام و با کشته شدن 15 هزار نیروی بعث و 4 گردان از نیروهای گارد به آزاد سازی جزایر مجنون و منطقه طلائیه منجر شد ، شرکت نموده ، در منطقه عملیاتی جزیره مجنون مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفته در مسیر برگشت در بین راه به فوز عظیم شهادت دست یافتند.

مادر ایشان نقل می کنند در کودکی ایشان خواب دیدم که شهید به همراه برادرم ( آقای پرویز امیرخانی ) سوار بر پرنده ای رو به آسمان پرواز می کردند در نیمه راه برادرم ایستاد ولی مهراب تا جایی که چشم می دید پرواز کرد و بالا رفت تا از نظرها پنهان شد.

یادش گرامی باد.

وصیتنامه

 

وصیت نامه ی برادر پاسدار شهید مهراب سلیمی

فلیقاتل فی سبیل الله الذین ...... الحیوه

 با نام الله و با درود و سلام به محضر حضرت مهدی ( عج ) و با درود و سلام به امام امت و با درود و سلام به شهیدان راه اسلام از شهیدان صدر اسلام تا شهیدان جبهه های  جنوب و  غرب ایران و با درود و سلام به امت شهید پرور ایران که با دادن جوانان خود همچون امام حسین ( ع ) جوانانشان را در راه اسلام فدا می کنند وصیت خود را آغاز می کنم.

من با اگاهی کامل به جبهه آمدم و کسی مرا به زور به جبهه نیاورد  و هدفم از جبهه آمدن یاری اسلام عزیز بود که اکنون در جهان مظلوم و غریب است و همه کافران و مشرکین برای نابودی آن نقشه می کشند و این جنگ را توسط صدام به ما تحمیل کردند و میخواهند دینی را که محمد ( ص ) آورد  و به خاطر آن رنجها کشیده و یاران با وفایی چون حمزه سید الشهداء ( ع ) و یاران   دیگر را در راه اسلام عزیز داد و بعد از  آن حضرت علی رنجها کشید و از دوست و دشمن دشنامها شنید و 25 سال خانه نشین شد دینی را که امام حسین (ع) و یارانش در روز عاشورا تا آخرین لحظه که جان در بدن داشتند ایستادند و تسلیم ظلم نشدند و بعد از 1400 سال اکنون ندای هل من ناصر ینصرنی حسین که از حلقوم امام امت بیرون می آید و تمام مسلمانان جهان را به یاری اسلام میطلبد که اسلام در خطر است و باید اسلام را یاری کرد که خدا نکرده اگر اسلام شکست بخورد بزودی نمی تواند قد راست کند را از بین ببرند.

من به ندای امام لبیک گفتم و وظیفه شرعی خود دانستم و به جبهه آمدم و اگر در این راه هم  شهید شدم از پیغمبر و ائمه اطهار ( ع ) عزیزتر نبوده و فقط اسلام است که عزیز است و باید حفظ شود.

و ای پدر و مادر عزیز امیدوارم که مرا حلال کنید و به بزرگی خودتان مرا ببخشید و من دیگر برنمی گردم و در عزای من برای مظلومی امام حسین ( ع ) و یارانش گریه کنید و کسانی که از من بدی دیده اند به بزرگواری خودشان مرا ببخشند و اگر طلبی دارند بیایند و از پدرم بگیرند.

و به امت مسلمان وصیت می کنم که همیشه یار و یاور اسلام و امام باشید و به رهنمودهای امام گوش فرا دهید و هرآنچه امر می فرمایند انجام دهید و خدا نکند که قلب امام را به درد آورید که قلب امام زمان ( عج ) را و پیامبر ( ص ) را به درد آورده اید و خدا از دستتان ناراضی شود و به جوانان توصیه می کنم که از آمدن به جبهه ها خودداری نکنید و تا مظلومی در جهان است از  پای ننشینید و ای مادران از آمدن فرزندان خود به جبهه ها ممانعت نکنید و بگذارید تا جوانانتان به جبهه بیایند و پشتیبان حق باشند تا فاطمه زهرا و زینب کبری علیهم السلام از شما راضی باشند و ای امت مسلمان مسجد ها را خالی نگذارید و نماز جماعت ها را بپا دارید و درنمازجمعه ها شرکت کنید و از دولت و مجلس پشتیبانی کنید و نگذارید منافقین آنها را تضعیف کنند ، با هم اتحاد داشته باشید و امت واحده باشید و نگذارید که دشمن بین شما تفرقه بیاندازد و مواظب هوای نفس باشید که از همه دشمن ها بدتر است تا ان شاء الله از این امتحانی که خدا  در این زمان از ما به عمل می آورد بخوبی در آییم – همه ما  از او هستیم و به سوی باز می گردیم .

به امید پیروزی مسلمین بر تمامی کافران و منافقین جهان .

برادر شما مهراب سلیمی

ختم قرآن و صلوات ..

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله دابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد.

شروع قرآن و صلوات