city

شهید ناصر شاهرخی شهرکی

نام پدر: اسفندیار
تاریخ تولد: 1347/2/1
محل تولد: چهارمحال بختياري-شهرکیان
تاریخ شهادت: 1366/12/23
محل شهادت: عملیات والفجر10
تحصیلات:
زندگینامه

ناصر در اولین روزهای اردیبهشت ماه 1347 در خانواده ای متدین و مقید به دنیا آمد و چشم اهل خانه را با قدوم خود روشن ساخت . در سن 6 سالگی پای در راه مدرسه و تحصیل علم گذاشت و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش با موفقیت به پایان رساند . او از همان دوران کودکی یار و مددکاری دلسوز برای اعضای خانواده به خصوص پدر بزرگوارش بود. با شروع جنگ تحمیلی ناصر که تنها 11 سال داشت شور و اشتیاق عجیبی برای شرکت در نبرد نابرابر حق علیه باطل از خود نشان می داد و در دوره های مختلف آموزشی شرکت می نمود. تواضع و فروتنی ، خوشرویی و تبسم از ویژگیهای بارز این شهید بزرگوار بود. او صبور و شکیبا ، متین و با وقار بود و همواره اطرافیان را به صبر در برابر ناملایمات و مشکلات دعوت می کرد با نماز و قرآن انس فراوان داشت و نماز را همواره در اول وقت به جای می آورد.

به امام حسین (ع) و سایر ائمه معصومین با تمام وجود عشق می ورزید و همواره در مراسمات مذهبی از جمله دعای توسل و زیارت عاشورا شرکت می نمود و دیگران را به شرکت در این مجالس ترغیب و تشویق می کرد.

سرانجام در سن 13 سالگی پس از شهادت پسر عمویش با اصرار فراوان به جبهه های نبرد اعزام می شود و نزدیک به دو ماه به فعالیت می پردازد.  پس از مراجعت از جبهه به علت اینکه دو برادر دیگر وی نیز در جبهه حضور داشتند خانواده از رفتن دوباره وی به جنوب ممانعت می کند. اما پس از کمتر از دوسال شهید ناصر شاهرخی خود را برای بازگشت به جبهه آماده می سازد و راهی نبرد میگردد. پس چند ماه به شدت زخمی شده و برای معالجه بر میگردد. ولی قبل از بهبودی کامل دوباره راهی جنوب می شود. برای بار دوم هم با تنی مجروح به خانه باز میگردد ولی او که مرغ روحش طاقت ماندن در قفس تن را نداشت برای بار دیگر به جبهه باز میگردد و این بار چنان مجروح شده که برای مداوا به تهران منتقل می شود. با وجود ترکش های  فراوان در نقاط مختلف بدن قبل از بهبودی دوباره در بهمن ماه 1366 با اشتیاق روانه میشود. آری شهید شاهرخی با شجاعت کم نظیر تا نثار جان در راه دفاع از ارزشهای انقلاب و اسلام از چای ننشست ، او عاشقی صادق بود که صدق نیت و صفای دل را با خون خود امضا کرد و همواره در کمین شهادت لحظه شماری می کرد. قبل از آخرین اعزام به مادرش قول داد که در صورت مراجعت همراه او برای زیارت به پابوسی آقا علی ابن موسی الرضا ( ع ) برود . اما او محبوب و معشوقش را در اسفند ماه 1366 در منطقه شاخ شمیران در عملیات والفجر 10 که در حلبچه ، سلیمانیه و خرمال انجام و رایزنی ها را برای تامین حقوق ایران در قطع نامه 598 به دنبال داشت ، پیدا کرد و آهنگ پرواز به منزلگاه عشق نمود و بر جایگاه بلند قرب تکیه زد.

یادش گرامی باد.

وصیتنامه

 « رَبّ اشرَح لی صَدری وَ یسّر لی امری َواحلل عُقده مِن لِسانی یَفقَهوا قَولی »

با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با سلام به شهیدان انقلاب و آن هایی که در راه اسلام قدم برمی دارند و گام هایشان هیچگاه خسته نمی شود . خداوندا ، تو خود آگاهی که من این راه را با رضای دل و آگاهی انتخاب کردم و خود خوب می دانم که لیاقت این که اسم خود را سرباز امام زمان (عج) بدانم ندارم و خیلی گنهکارم و آمده ام تا شاید بتوانم با ریختن خون خودم دریای گناهانم را پاک کنم و نیز درخت پر ثمر انقلاب را آبیاری کنم . از ملت شهید پرور ایران می خواهم که امام را از صمیم قلب دعا کنند و راه امام را ادامه دهند و تا آن جایی که می توانند پشتیبان دولت و رژیم باشند همان طور که از صدر اسلام برای زنده ماندن دین اسلام خون های گرانبهایی ریخته شده ، مانند ریخته شدن خون حمزه سید الشهدا و آقا ابا عبدالله الحسین و سلمان ها و ابوذرها و مالک ها ، در این زمان و در این عصر دوباره زنده شدن اسلام است ، باز این درخت تنومند احتیاج به خون دارد و دیدیم که تا به حال چه خون هایی به پای این درخت ریخته شده است از جمله خون بهشتی و باهنر و رجایی و هاشمی نژاد و صدها تن دیگر که جان و خون ما در مقابل آن ها هیچ ارزشی ندارد. ای پدر و مادر ها این امانت خداوند را که چند صبا به دست شما سپرده شده است به او بازگردانید و تو ای پدر عزیزم و مادر عزیزم از این که مرا که طفل کوچکی بودم و شما با هزاران خون دل مرا به این سنّ و سال رسانده اید ، خیلی ممنونم و امیدوارم که این فرزندی را که شما خود با رضای دل مانند ابراهیم (ع) که اسماعیل را می خواست در راه خداوند بدهد ،قربانی داده اید ببخشید و اگر از فرزند خود نافرمانی دیده اید ، از سر تقصیرات او بگذرید . وشما ای برادران بزرگوارم همیشه و در همه حال دعاگوی امام عزیز باشید و پشتیبان ولایت فقیه باشید و ادامه دهنده ی راه شهدا ی انقلاب و اسلام باشید . امیدوارم که در زندگی خود همیشه الله را پیش روی خود ببینید و غیر از برای الله برای کسی کاری انجام ندهید ، دیگر عرضی ندارم . از تمام اقوام و خویشان خود می خواهم که مرا حلال کنند و اگر کسی از من چیزی می خواهد از خانواده ام بگیرد و اگر من از او چیزی می خواستم به او می بخشم .

خداوند یارو نگهدار همه ی آن هائی که در راه او قدم برمی دارند باشد .

الهی الهی حتی الظهور المهدی احفظ لنا الخمینی 

   ناصر شاهرخی      شهریور 1366            

امام عزیزمان را دعا کنید  مهدی را صدا کنید .

ختم قرآن و صلوات ..

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله دابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد.

شروع قرآن و صلوات