city

شهید عطاالله خدابنده شهرکی

نام پدر: سعادت الله
تاریخ تولد: 1345/1/1
محل تولد: چهارمحال بختياري-شهرکیان
تاریخ شهادت: 1361/1/4
محل شهادت: جبهه رقابیه
تحصیلات:
زندگینامه

عطاء الله به ال 1345 در خانواده محترم و مذهبی دیده به جهان گشود و دوران کودکی را در دامان پرمهر خانواده گذراند و در سال 1351 وارد دبستان مهرگان شد.

در حالی که نخستین روزهای تحصیل در دبستان را تجربه می کرد پدر فداکار و با ایمانش را از دست داد و با این فقدان سختیها و مشکلات زندگی وی آغاز شد.

با ای همه شهید خدابنده دانش آموزی کوشا و فعال بود و در سالهای تحصیل در مدرسه همواره جزء نفرات برتر و ممتاز کلاس به شمار می آمد. در همان سالها با وجود سن کم ولی به خاطر نبود پدر و مشکلات خانواده در کنار تحصیل به کار هم می پرداخت تا اینکه حداقل هزینه تحصیل خود را بدست آورد.

با اوجگیری انقلاب عطاءالله که در مقطع راهنمایی مشغول به تحصیل بود ، با شور و اشتیاق انقلابی وارد جریانهای انقلاب شده و همدوش دیگران به مبارزه پرداخت . با وجود اینکه به پخش اعلامیه ها و پوسترهای امام ( ره ) مبادرت می ورزید ولی به علت سن پایین کمتر مورد سوء ظن حکومت قرار می گرفت .

در راهپیمایی ها و دیگر حرکتهای مردمی حضوری جدی و پرتلاش داشت و در کنار تحصیل از فعالیت ضد رژیم دست برنمی داشت.

با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی همراه بسیاری از هم سن و سالان خود و با شور و اشتیاق به عضویت بسیج در آمده و به عنوان یکی از فعالترین اعضای بسیج در شهر شناخته می شد. در محل تحصیل هم شهید خدابنده به عنوان یکی از اعضای انجمن اسلامی دبیرستان شهید بهشتی با شور و علاقه به اقدامهای فرهنگی و تربیتی همت می نمود.

شهید عطاء الله خدابنده فردی متعهد ، پارسا ، متواضع و فروتن بود . گشاده رو و صمیمی با دیگران برخورد می کرد. او عاشق جبهه و رزمندگان و شجاع و با شهامت بود.سخت پایبند به ولایت فقیه بوده و دستورات حضرت امام ( ره) را با تمام وجود به اجرا می گذاشت و به نماز اول وقت مخصوصاً به جماعت اهتمام ویژه داشت و با دعا و قرآن آشنا و مأنوس بود. در برابر مشکلات پایداری و استقامت می نمود و آرزوی قلبی اش شهادت در راه سید الشهداء بود.

بالاخره شهید در پاییز سال 1360 در حالی که 15 بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود و در سال دوم دبیرستان تحصیل می کرد به جبهه های نبرد اعزام شده و مدتی در جبهه آبادان به مقابله با نیروهای بعثی پرداخت.

در اواخر بهمن ماه 1360 بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه دست راست مجروح گردید و برای معالجه به زادگاه خود مراجعت نمود . اما اندکی بعد در اسفندماه برای بار دوم پس از بهبودی نسبی و آموزش فشرده « بی سیم » به جبهه شوش اعزام گردید و به عنوان بی سیم چی به فعالیت مشغول شد.

روز دوم فروردین ماه سال 1361 که عملیات فتح المبین با شرکت 124 گردان پیاده ، 9 گردان زرهی و حمایت آتش توپخانه در منطقه عملیاتی عین خوش و تنگه رقابیه آغاز شد ، شهید خدابنده به عنوان بی سیم چی پس از اعلام حمله به دسته ها بی سیم را زمین گذاشته و اسلحه را بدست می گیرد و در منطقه تنگه رقابیه به دشمن حمله می کند. آری شهید عطاء الله خدابنده سرانجام در آغازین روز عملیا فتح المبین که بیشترین خسارات تجهیزاتی و تلفات انسانی را از آغاز جنگ به دشمن بعثی تحمیل نمود ، پس از نبردی مردانه در تنگه رقابیه به فوز عظیم شهادت دست می یابد.

او مرگ در راه دین را بالاترین آرزوی خود و شهادت را برترین فضیلتها می دانست به طوری که در وصیتنامه خود خطاب به مادرش می نویسد « ای مادر مگر تو نمی خواهی من به آرزوی خود برسم ، پس بدان که آرزوی من شهادت است »

پیکر پاک شهید بزرگوار به همراه تعدادی از همرزمانش که در عملیات پیروزمندانه فتح المبین به شهادت رسیده بودند در نیمروز 12 فروردین ماه 1361 همزمان با سالروز برافراشته شدن پرچم جمهوری اسلامی به روی دست یاران انقلابی اش تشییع و به خاک سپرده شد.

یادش گرامی باد.

وصیتنامه

بســــم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه ی عطاءالله خدابنده

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

با درود بر شهیدان تاریخ از هابیل تا حسین و از حسین تا کربلاها و عاشوراهای ایران ما درود و سلام بر امام زمان (عج) و نایب بر حقش خمینی کبیر ما سلام و درود بر خانواده ها و پدر و مادر های شهدا که صبورند و در برابر ناملایمات همچون کوهی استوار ایستاده اند و آسیب پذیر نیستند . ای انسان ها شما در دنیا یکبار خواهید مرد پس چرا .......... دلیل است که آن یکبار را به خاطر او برای رضاب الله نمی میرید که خوش به حال کسی که در این راه شربت شیرین شهادت را می نوشد . امت مسلمان ایران ، پدر و مادران و برادران و خواهران عزیز به عنوان یک برادر خدمت گذار کوچک شما این حرف را از من به یاد داشته باشید که پشتیبان امام ولایت فقیه باشید و از خط امام و اسلام یک لحظه منحرف نشوید و مواظب باشید که منافقی و دشمنان داخلی یک لحظه آرام نمی نشینند و به گفته ی امام عزیز که منافقین از کفار بدترند خلاصه مواظب باشید . در صف طولانی ارزاق نایستید و در مقابل ناملایمات استقامت داشته باشید و در راه خدا و اسلام و امام از همه چیز و همه کس خود بگذرید و تو ای مادرم می دانم که با چه زحمت و مشقتی مرا بزرگ کردی و چه زحماتی به پای من کشیدی و حال انتظار داری که من عصای پیری تو شوم ولی چون امروز اسلام به من و و امثال من احتیاج دارد و به نظر من اسلام واجب تر است پس مرا ببخشید و در عزایم گریه مکن و مگر غیر از این است که تو می خواهی من به آرزویم برسم پس آروی من شهادت است چرا مخالفی مادر :

ای کسی که برایم هم پدر بودی و هم مادر استقامت و بردباری داشته باش و از خدا کمک بخواه .

تو برادر در سنگر مقدست یعنی معلمی همچنان استوار باش و همانطور که هستی باش و وظیفه ات دلداری بده سرپرستی خانواده را به عهده بگیر و عروسی خودت را به عقب نینداز که من راضی نیستم و به خاطر حرف هایم مرا ببخش و حلال کن :

و خواهر همچون زینب با ناملایمات مبارزه کن و فردی مفید برای جامعه باش و مرا ببخش و تو برادرم سیروس مواظب باش در جوانی نفست را از دست ندهی درست را بخوان خیلی متشکرم . مرا ببخشید که بدون خداحافظی به جبهه آمدم .

خداحافظ تا روز قیامت      خدابنده

کسی که هرگز شما را فراموش نمی کند .

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار . 

ختم قرآن و صلوات ..

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله دابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد.

شروع قرآن و صلوات